حالت سیاه
27-04-2024
Logo
فقه اسلامی – روابط خانوادگی - ازدواج - درس ( 06 - 17 ): ازدواج، سنت هستی.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعده‌ی امانتدار. بار خدایا تنها آنچه به ما آموختی را می‌دانیم و تو بسیار دانا و باحکمت هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره‌ی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جمله‌ی بندگان صالح خود قرار بده.

مقدمه:

برادران مؤمن، در درس‌های گذشته درباره‌ی موضوع ربا و کسب حرام و جایگزین ربا که قرض الحسنه است، سخن گفتیم و بیان نمودیم که نُه دهم گناهان مربوط به کسب روزی است و من قصد داشتم به موضوعی مهم بپردازم که از موضوع اول کم اهمیت‌تر نیست یعنی ارتباط انسان با زن چراکه سخن گفتن از ازدواج امری بسیار ضروری است؛ زیرا یکی از سنت‌های خداوند در هستی است. این سخنان هم برای متاهل‌ها و هم برای مجردها مفید است.
پیش از پرداختن به بیماری‌ها و گمراهی‌ها از برنامه‌ای که قرآن کریم برای موضوع ازدواج ترسیم نموده، سخن خواهیم گفت.

ازدواج، سنت عمومی هستی در میان مخلوقات:

imageپیش از هر چیز، شاید شگفت زده شوید که ازدواج یکی از سنت‌های خداوند در آفرینش و خلقت است و سنتی عمومی و پیوسته است و هیچ جهانی، نه جهان انسان‌ها، نه حیوانات و نه گیاهان از آن مستثنا نیستند. ازدواج در گیاهان، حیوانات و انسان‌ها وجود دارد. بنابراین: سنت مستمر هستی و همیشگی در آفرینش است چراکه خداوند می‌فرماید:

﴿ وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾
(و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم اميد كه شما عبرت گيريد)

( سوره ذاريات )

گیاه چگونه تولید مثل می‌کنند؟ از طریق ازدواج، حیوانات چگونه افزایش می‌یابند؟ از طریق ازدواج و انسان چگونه تولید می‌کنند؟ از طریق ازدواج، پس ازدواج سنت همیشگی و مستمر در جهان انسان‌ها، حیوانات و گیاهان بوده و هست و اصل خلقت و آفرینش محسوب می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴾
(پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مى ‏روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمى‏ دانند همه را نر و ماده گردانيده است)

( سوره يس )

حتی ماده، اگر جماد را تجزیه کنیم، می‌بینیم از ذرات تشکیل شده است و هر ذره‌ای در آن هسته و بارالکتریکی دارد و این بارها برخی مثبت و برخی منفی است بنابراین تکاملی وجود دارد و خداوند سبحان ما، برای انسان ساختار والایی در ازدواج قرار داده است و می‌فرماید:

﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴾
(اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ ترديد خداوند داناى آگاه است)

(سوره حجرات )

به کودکی بنگرید که عمرش بیش از یک سال نیست. اگر بخواهد بازی کند بالش را بر می‌دارد و آن را به عنوان نوزاد دختری درست می‌کند و بر پشتش می‌بندد گویی گریه می‌کند، چه کسی به او آموخته است؟ یک دختر یک ساله و یا یک سال و چند ماهه نقش مادر را بازی می‌کند. پسربچه نیز بازی‌های مشابه مخصوص مردان را بازی می‌کند. یک چوبدستی را بر می‌دارد و بر آن سوار می‌شود گویی بر اسبی سوار است. به این معنا که پروردگار ما وقتی نر و ماده را آفرید صفات روحی روانی، اجتماعی، عقلی و جسمی در آن نهاد که مخصوص نر و ماده است و فرمود:

﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴾
(اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ ترديد خداوند داناى آگاه است)

(سوره حجرات )

﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴾
(اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است.)

( سوره نساء )

این آیه از دقیق‌ترین آیات می‌باشد زیرا زن و مرد از یک نفس، یک طبیعت، یک سرشت، و یک ويژگی آفریده شده‌اند و هر انسانی که زن را کمتر از مرد بداند در حقیقت این آیه‌ی کریمه را درک نکرده است. زن مانند مرد شریف، مکلف، مورد محاسبه و مورد احترام خواهد بود.

ارتباط نر با ماده ارتباطی سازماندهی شده است:

اما از کرامت انسانی که خداوند به او بخشیده این است که ارتباط نر و ماده ارتباطی منظم است. امکان داشت که این ارتباط نامنظم باشد. هر چه انسان والاتر باشد بیشتر طبق روش الهی با زن ارتباط برقرار می‌کند و هر چه عقب مانده‌تر باشد انحرافات و ابتذال‌ها بیشتر رخ می‌دهد. بی نظمی در روابط مرد و زن در جهان انسان‌ها وجود دارد و نوعی جاهلیت و عقب ماندگی شدید است. خداوند می‌فرماید:

﴿ يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاساً يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشاً وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾
(اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورت‌هاى شما را پوشيده مى دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] تقوا است اين از نشانه‏ هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند)

( سوره اعراف )

پس عریانی و برهنگی بازگشت به بربریت است و پوشش، پیشرفت و تمدن است. لباس عورت انسان را می‌پوشد و برهنگی دلیل وحشیگری است و سبب دوری از روش الهی است.
بنابراین ارتباط مرد و زن ارتباط اباحیگری یا بی بند و باری نیست. زن یک کالای عمومی نیست که هر که برسد قسمتی از آن را بخورد. بنا به لطف الله بر انسان، نظامی دقیق برای تعامل با زن وجود دارد و بنا به لطف خداوند به مردان نیز قید و بندهایی برای تعامل وی با زن وجود دارد. تو ای انسان مخلوقی محترم هستی، مکلف هستی، حرکت تو منظم است. ممنوعیت‌ها، مجازها، واجبات، فرایض و حرام‌هایی وجود دارد. برخی چیزها جایز است و برخی ناجایز اما کسی که مانند حیوان در پی شهوات خود است مانند چارپای رها شده‌ای است که بندش باز شده است. او ایمان ندارد. اما مؤمن باانضباط منظم است. چه چیزی سیدنا یوسف را به این جایگاه والا رساند؟ پایبندی اش، چه چیزی انسان زناکار را از چشم خداوند می‌اندازد؟ انحراف او. شما با این غریزه‌ای که خداوند در شما نهاده، اگر پایبند باشید و بر اساس برنامه‌ی الهی پیش روید از آن مراحلی برای رشد و تعالی خود می‌سازید اما اگر پایبند به برنامه‌ی الهی نباشید این غریزه تبدیل به پرتگاه‌هایی می‌شود که در آن سقوط خواهید کرد و اگر یک درجه بالا روید گفته می‌شود: درجه، و اگر یک درجه پایین روید گفته می‌شود: درک، آیه کریمه می‌فرماید:

﴿ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً ﴾
(آرى منافقان در فروترين درجات دوزخند و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت)

( سوره نساء )

ازدواج، پیمانی محکم است:

image
بنابراین هر ارتباطی میان زن و مرد بر اساس یک برنامه اتفاق می‌افتد. براساس عقدی که در آن ایجاب، قبول، شهود و مهریه وجود دارد. این عقد مقدماتی دارد. باید خواستگاری انجام شود. باید تحقیق شود. باید بررسی و تأمل شود. باید همتایی زن و شوهری مد نظر قرار گیرد. باید زنی صالح و نیک انتخاب کنید. بنابراین عقد ازدواج در جهان انسان‌ها بسیار پاک و مقدس است که خداوند آن را پیمان محکم نامیده است و می‌فرماید:

﴿ وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقاً غَلِيظاً ﴾
(و چگونه آن [مهر] را مى‏ ستانيد با آنكه از يكديگر كام گرفته‌ايد و آنان از شما پيمانى استوار گرفته‏‌اند)

( سوره نساء )

 

مخالفت با نظام ازدواج و پیروی از شهوت، پایانش نابودی در دنیا است:

این عقد ازدواج است، بنابراین این غریزه‌ی جنسی که خداوند در انسان قرار داده برای این است که با آن والایی یابد و او را شکر گزار باشد و باری نیز صبر پیشه نماید و خداوند آن را بسیار دقیق برنامه ریزی نموده است. مؤمن این برنامه را دنبال می‌کند. مؤمن به این شریعت پایبند است. مؤمن در خط قرمزهای الهی توقف می‌کند. غیر مؤمن چشم به حرام می‌گشاید. هر وقت فرصتی دست دهد این غریزه را از راه مشروع یا نامشروع سیراب می‌کند. اما خداوند در کمین است. بیماری‌های بسیار و بی درمان و نابود کننده وجود دارد و در انتظار کسی است که از روش الهی تخطی می‌کند. پس اگر سلامتی می‌خواهید و در پی سود بردن از غریزه هستید تا خداوند در آن برای شما برکت نهد و خوشبخت شوید؛ پس در استفاده از آن روش الهی را پیگیر باشید.

انواع ازدواج در جاهلیت:

1 – نکاح خدن (پنهانی):

ما در سرزمین اسلامی رشد و پرورش یافته‌ایم. خدا را شکر می‌کنیم. از پدر و مادر به دنیا آمده‌ایم اما اگر بدانید که در زمان جاهلیت و پیش از برانگیخته شدن پیامبر صلی الله علیه وسلم چگونه بوده‌اند و با زن چه رفتاری داشته‌اند هرگز باورتان نخواهد شد.
اولین نوع ازدواج در زمان جاهلیت نکاح خدن یا همان ازدواج پنهانی بود. عرب‌ها می‌گفتند: هر چیزی که پنهانی انجام شود اشکالی ندارد. هر چه آشکارا انجام شود مذموم است. یعنی در نهان هر چه خواهید بکنید اما در آشکارا نباید رسوایی به بار آورید. اگر به صورت پنهانی با هر زنی توانستید رابطه داشته باشید اشکال ندارد. جاهلیت این گونه با زن‌ها ارتباط برقرار می‌کردند. این نکاح همان ارتباط دوست دختر و دوست پسری است و نامشروع است. اما بدتر از این نکاح اشاره‌ای است که خداوند در قرآن کریم به آن می‌کند و می‌فرماید:

﴿ وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾
(و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏‌تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده‏ شان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است)

( سوره نساء )

خدن یعنی دوست، زن، دوست پسر و مرد، دوست دختر داشته باشد. این در جهان غرب رایج است. همسر دارد اما چند دوست دختر هم دارد. شوهر دارد اما چند دوست پسر هم دارد. طبیعتا این جاهلیت است. خداوند بزرگ به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید:

﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴾
(و در خانه ‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستاده‏‌اش را فرمان بريد خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند)

( سوره احزاب )

گویی در این آیه اشاره به این شده که یک جاهلیت شدیدتر و بدتر از جاهلیت زمان قدیم وجود دارد.

2 – نكاح بدل (جا به جایی):

یعنی اینکه مردی به مرد دیگری بگوید: زن خود را به من بده و و من زن خود را به تو می‌دهم. زن کالایی است که مبادله می‌گردد. تفاوت این است که این نکاح در جاهلیت بوده است اما این جاهلیت، سراسر جهل و انحراف و فساد و زشتی است.

3 – نكاح استبضاع:

سیده عائشه رضی الله عنها انواع فراوانی از ازدواج‌های جاهلی را روایت نموده است. از جمله این ازدواج‌ها این است که مردی پس از پاکی به همسرش بگوید: برو نزد فلانی و از او طلب کالا کن: یعنی برو نزد فلانی تا تو را باردار کند. عرب جاهلیت این گونه بودند. این نکاح، نکاح استبضاع است. فلانی جایگاه والایی دارد، نجیب است و شجاع و دلیر است. این صفات برای نیکو شدن نسل در او وجود دارد.

3 – نكاح رهط (گروهی):

ازدواج دیگر ازدواجی بوده که گروهی کمتر از ده نفر با یک زن نزدیکی می‌کردند و وقتی باردار می‌شد و زایمان می‌کرد و چند شب که می‌گذشت نزد آنان می‌فرستاد و هیچ مردی نمی‌توانست از آمدن نزد او خودداری کند و او می‌گفت: حاصل کار خودتان را دیدید، من زایمان کردم، این پسر تو است ای فلانی و یکی از آنان را تصادفی انتخاب می‌کرد و بخت آن مرد می‌شد. این ازدواج در جاهلیت وجود داشت. بنگرید که پیش از نبوت پیامبر صلی الله علیه وسلم چگونه بوده ایم.

4 – نكاح بغايا (روسپیگری):

ازدواج چهارم، ازدواج با روسپیگرها است: مردها نزد زن می‌رفتند و او نیز مانع مردانی که نزد او می‌آمدند، نمی‌شود. این زنان زناکار بر سردر خانه هایشان پرچمی نصب می‌کردند و هر کس می‌خواست نزد آنان می‌رفت و نزدیکی می‌کرد و هر گاه یکی از آنان باردار می‌شد و می‌زایید مردانی که با او نزدیکی کرده بودند نزد او گرد می‌آمدند و به چهره‌ها می‌نگریستند که نوزاد به کدام یک بیشتر شباهت دارد و آنگاه به او نسبت داده می‌شد.
نکاح روسپیگرها، رهط، استبضاع، بدل، خدن در جاهیلت انواع ازدواجی بودند که مرسوم بود ولی خداوند با اسلام به ما لطف نمود و این روابط را نظم بخشید.

ترغیب اسلام به ازدواج و دلایل آن:

نخست: موضوع ازدواج باید هدف هر جوانی باشد. در اسرع وقت باید انجام شود. پدران و مادران باید مقدمات و زمینه‌ی لازم و آسانی را فراهم نمایند و اگر دستورات شریعت را اجرا نکنند باید خودشان پیامدهای ناشی از آن که فساد و رسوایی و گناهان و اندوه‌های بی شمار خواهد بود را تحمل کنند.
از ابوهریره روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

(( إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأرْضِ وَفَسَادٌ عَرِيضٌ))
((اگر کسی برای خواستگاری نزد شما آمد که از دین و اخلاق او خشنود بودید دختر خود را به ازدواج او درآورید و گرنه این ممانعت شما در زمین باعث فساد و فتنه‌ی فراوان خواهد شد))

[ ترمذی]

اکنون نمونه‌های فراوانی از متون قرآن و سنت در اختیار شما می‌گذارم تا بدانید چگونه شریعت به ازدواج ترغیب نموده است؛ زیرا در حقیقت جامعه‌ی بشری بر پایه‌ی ازدواج شکل گرفته است. این جامعه‌ی بزرگ ساختمانی بزرگ است. اولین خشت آن خانواده است. هر نهاد اجتماعی که به خانواده احترام بگذارد و بر ایجاد آن تشویق کند و زمینه را برای ایجاد آن فراهم نماید، نهاد خوبی است و هر نظام و نهادی که به جای ازدواج، فساد ترویج دهد و از تولید مثل جلوگیری کند نهاد خوبی نیست.
من خویشی دارم که به آمریکا رفته بود تا برادرش را در آنجا ببیند. در خانه‌ی همسایه با چشم خودش دیده بود که لباس‌های بچه گانه در بالکن پهن شده تا خشک شود. مطمئن شده بود که در آن خانه کودک وجود دارد. پس از مدتی دوست برادرش در آن خانه ساکن شده بود. دیدار آنان که پایان یافت از او پرسید: چند فرزند داری؟ زیرا لباس‌ها را دیده بود. او پاسخ داده بود: من فرزندی ندارم. گفته بود: پس این لباس‌ها برای چیست؟ گفته بود: من سگ‌هایی دارم و این لباس‌های سگ‌های من است. بنابراین: قرآن کریم به ازدواج ترغیب نموده است.
به عنوان مثال می‌فرماید:

﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴾
(و قطعا پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه ‏اى بياورد براى هر زمانى كتابى است)

( سوره رعد )

آیا کسی بالاتر از پیامبران و فرستادگان الهی وجود دارد؟ بالاترین مکان اجتماعی، برگزیدگان انسان‌ها و سرور همه‌ی انسان‌ها هستند. می‌فرماید:

﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾
(به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است)

( سوره آل عمران )

پیامبران و فرستادگان اوج قله‌ی انسانیت هستند، خداوند بزرگ می‌فرماید:

﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴾
(و قطعا پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه ‏اى بياورد براى هر زمانى كتابى است)

( سوره رعد )

imageپس ازدواج چیز خوب و محترمی است.
در حدیث ترمذی از ابوایوب روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

(( أَرْبَعٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِينَ: الْحَيَاءُ وَالتَّعَطُّرُ، وَالسِّوَاكُ، وَالنِّكَاحُ ))
((چهار چیز سنت پیامبران است: حیا، خوشبویی، مسواک و ازدواج))

پدران باید این سخن را درک کنند. پدران دختران جوان باید این را درک کنند. اگر ثروتمند هستید و خانه‌ای برای داماد خود تهیه کرده‌اید این کار بسیار بزرگی است و این کار ضروری نیز هست.
ای پدران جوانان، اگر پسرتان را به ازدواج یاری دادید و خانه‌ای برایش فراهم نمودید و نیازمندی‌هایش را برآورده کردید این کار بزرگی است.
ای گروه جوانان، اگر به نیت ازدواج پس انداز کردید و شاغل شدید این کار بزرگی است.
دختر جوان اگر خودش را برای همسر بودن آماده کرده باشد، بر اوامر الهی پایبند باشد، کتاب خدا را حفظ نموده باشد، دین خداوند را آموخته باشد و خودش را برای مادر بودن آماده ساخته باشد خداوند حتما او را با شوهری مؤمن اکرام می‌نماید و خانه‌ای اسلامی به او می‌بخشد.
اکنون ترغیبی دیگر به ازدواج. خداوند می‌فرماید:

﴿ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ﴾
(خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى بخشيد آيا [باز هم] به باطل ايمان مى ‏آورند و به نعمت خدا كفر مى ‏ورزند)

( سوره نحل )

از الطاف الهی بر شما این است که از خودتان برای شما همسرانی آفریده است. گاهی پیامبران را به عنوان اوج قله‌ی انسانیت و برگزیدگان انسان‌ها توصیف می‌کند که دارای همسران و فرزندان بوده‌اند و گاهی نیز خداوند به انسان‌ها لطف کرده و به آنان فرزندان و نوه‌هایی عطا نموده است. چگونه باور نکنیم در حالی که خداوند نظام ازدواج را یکی از نشانه‌های عظمت خویش قرار داده است؟ فرموده است:

﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾
(و از نشانه‏‌هاى او اين كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‏ انديشند قطعا نشانه‏‌هايى است)

( سوره روم )

از نشانه‌های الهی شب و روز و خورشید و ماه است. از نشانه‌های او این است که از خودتان برایتان همسرانی آفریده تا با آنان آرامش بگیرید.
داستانی را بیان می‌کنم، شرح این آیه است. مردی را می‌شناسم که در یک کشور نفت خیز ساکن بود. در آنجا کار می‌کرد. هر ساله یک ماه مرخصی می‌گرفت و به دنبال هسمری می‌گشت اما موفق نمی‌شد سپس به محل کار خود در شهر نفت خیز باز می‌گشت. سال اول نتوانست ازدواج کند. در سال دوم و سوم نتوانست ازدواج کند. در سال چهارم کار از کار گذشت و همان طور که مثال عربی می‌گوید کارد به استخوان رسید، تا کی؟ در اولین روز که رسید روز دوم مادرش را برای خواستگاری فرستاد. در روز سوم همتای مناسب نیافت. هفته‌ی اول و دوم و سوم و چهارم درحالی که روز پنج شنبه باید به مسافرت می‌رفت، روز چهارشنبه مادرش دختر مناسبی برایش پیدا کرد. زیبا است. در پنج شنبه در دفتر ازدواج عقد نمودند. ساعت چهار باید به سفر می‌رفت. به فرودگار رفت. در همان روز همسر تازه عقد کرده‌اش نیز برای خداحافظی با او به فرودگاه رفت. وقتی از سالن انتظار مسافران به سمت صحن داخل فرودگاه رفت‌ همسرش بسیار سخت گریه کرد. گفتم: سبحان الله! دیشب او را نمی‌شناخت و او نیز آن زن را نمی‌شناخت، چه اتفاقی افتاد؟ این نشانه‌های الهی است. کسی که دخترانی دارد وقتی دخترش ازدواج می‌کند شوهرش از هرکس برایش مهم‌تر می‌شود. می‌خواهد تمام وسایل خانه را به خانه‌ی شوهرش ببرد. از نشانه‌های دال بر بزرگی خداوند است. پدر شادمان می‌شود. پدر نیز وقتی دخترش را شوهر می‌دهد و شوهرش را با دخترش دارای تفاهم می‌یابد این خوشبختی بزرگی است. از شادمانی خواب به چشم او نمی‌آید. این مفهوم سخن خداوند متعال است:

﴿ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
(و كسانى‏‌اند كه مى‏ گويند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان)

( سوره فرقان )

اگر انسان بگوید: من نمی‌دانم از کجا پول بیاورم؟ خانه بهای فراوانی دارد. امکان اجاره وجود ندارد. همسر هزینه و نفقه می‌خواهد. طلا گران است. اتاق خواب و اتاق پذیرایی نیز همین طور. از کجا پول بیاورم؟ من درآمدم متوسط است. این گونه می‌گوید. پس می‌خواند که خداوند فرموده است:

﴿ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾
(بى‏ همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى ‏نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست)

( سوره نور )

باید به این آیه پایبند باشیم چراکه کلام پروردگار ما است و وقتی ازدواج کنید خداوند شما را روزی می‌دهد. بنابراین ایشان صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

(( من ترك التزويج مخافة العيلة فليس منا ))
((آن کس که به دلیل ترس از فقر ازدواج نکند از ما نیست))

[ روایت منقول ]

imageاگر مرد از ازدواج یا همسر دادن خودداری نماید و بگوید: خواستگار دخترم من چه اموالی دارد؟ نمی‌پذیریم، به من می‌گویید: چه دارد؟ این سخن بی معنا است، باید او را حمایت کنید و با او به آسانی برخورد کنید و گرنه فساد جای ازدواج را می‌گیرد. و گرنه خواهید دید نیمی از خانه‌های شام تبدیل به روسپی خانه شده است. در ازدواج مهر سنگین جایی ندارد. مسلمانان یا باید بیدار شوند و این مشکل را حل نمایند و یا هم به خدا روزهای سیاه و سختی خواهد آمد که مردی از این که دخترش از خانه بیرون رود احساس امنیت نخواهد داشت.

((... إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأرْضِ وَفَسَادٌ عَرِيضٌ ))
((اگر کسی برای خواستگاری نزد شما آمد که از دین و اخلاق او خشنود بودید دختر خود را به ازدواج او درآورید و گرنه این ممانعت شما در زمین باعث فساد و فتنه‌ی فراوان خواهد شد))

[ ترمذی]

اگر پسرتان به شما بگوید: ای پدر، اتاقی به من بده. شما بگویید: به تو می‌دهم، خانه را تقسیم می‌کنی؟، آری، بخشی از خانه را به تو می‌دهم. به خدا سوگند پدرانی هستند که من بسیار آنان را اکرام می‌کنم و به آنان احترام می‌گذارم. خانه اش را در شام به ده میلیون می‌فروشد و برای پسر اول و دوم خود خانه‌ای جداگانه می‌خرد و خودش بیرون از دمشق زندگی می‌کند یا در یکی از محله‌های قدیمی و دور دمشق زندگی می‌کند. شهامت یعنی این.
پدرانی هستند که یکی از آنان می‌گوید: تنها با مرگ خانه‌ام را رها خواهم کرد. او خانه‌ای دارد که مساحت آن چهارصد متر است. سی میلیون بهای آن است. شما و همسرتان جوانانی دارید که از بی همسری می‌سوزند. این خانه را بفروشید و کوچکترش را بگیرید. چه می‌شود؟ شهامت شما اکنون اینجا است.
یک سخن واقعی می‌گویم: پدر قهرمان پدری است که به هر شکلی شده ازدواج فرزندانش را زمینه سازی می‌کند. خانه اش را کوچک می‌کند. به عبارت عامیانه از گلوی خودش می‌زند تا فرزندانش تامین شوند. زیرا پسر اگر منحرف شود این به گردن پدر است. اگر پسر شما ایمان کافی نداشته باشد خواهد لغزید. آیه‌ای است که من بسیار از آن در شگفتم خداوند می‌فرماید:

﴿ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾
(و كسانى كه [وسيله] زناشويى نمى‏ يابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بى ‏نياز گرداند و از ميان غلامانتان كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى خود را آزاد كنند اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال] مى‏ يابيد قرار بازخريد آنها را بنويسيد و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدريجا خود را آزاد كنند] و كنيزان خود را در صورتى كه تمايل به پاكدامنى دارند براى اينكه متاع زندگى دنيا را بجوييد به زنا وادار مكنيد و هر كس آنان را به زور وادار كند در حقيقت ‏خدا پس از اجبار نمودن ايشان [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است)

( سوره نور )

آیا انسانی در روی زمین می‌تواند این گونه باشد. خداوند مؤمنان را خطاب قرار می‌دهد. دختر خود را مجبور به زنا کند؟ من نمی‌دانم این آیه چه معنایی می‌دهد؟ اما معنای این آیه این است که: پدری که برای ازدواج دخترش مانع ایجاد می‌کند گاهی خانه ندارد و گاهی درآمد ثابت ندارد و گاهی هم در آمدشان کم است. این‌ها علت شده‌اند. هر کس در مقابل ازدواج دخترش مانع ایجاد کند گویی از جایی که نمی‌داند، او را وادار به زنا کرده است. بنابراین خداوند متعال در دستوری می‌فرماید:

﴿ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾
(بى‏ همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى ‏نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست)

( سوره نور )

«أیامی» مفرد أيِّم و ایم مرد یا زن جوان و یا دختر و پسر جوان بی همسر است. یعنی مجرد. خداوند می‌فرماید: (همسر دهید) جامع صغیر را باز کنید و ذیل حرف ح بروید حق مسلمان بر مسلمان و حق پدر بر پسر و پسر بر پدر و برادر بر برادر و همسایه بر همسایه حدود سیزده حدیث آمده است. یک حدیث است که اگر بخوانید لرزه بر تن شما می‌افتد و نیازی به حدیث دیگر نیست:

(( ثلاثة حق على الله عونهم: المجاهد في سبيل الله، والمكاتِب الذي يريد الأداء، والناكح الذي يريد العفاف ))
((سه دسته از افراد هستند که خداوند ياري آنها را خود بر عهده گرفته است ، شخص مجاهد در راه خدا و كسي كه به علت بدهي تا پرداخت آن به بردگي فرد طلبكار مي آيد و كسي كه براي حفظ پاكدامني خودش قصد ازدواج داشته باشد.))

[ترمذی و نسائی از ابوهريره ]

ای جوانان شما نزد خداوند حقی دارید. اگر قصد ازدواج دارید خداوند شما را کمک می‌کند. چگونه نمی‌داند و روزی شما را ذخیره کرده است، می‌فرماید:

﴿ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
(و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون‏شدنى قرار مى‏ دهد)

( سوره طلاق )

imageداستانی شنیدم که تاثیر فراوانی بر من گذاشت. داستان جوانی که کتابفروشی کوچکی داشت. در مقابل کتابفروشی هفت ساختمان وجود داشت و هر ساختمان ده طبقه بود. هر طبقه سی میلیون می‌ارزید. در این منطقه طبقه‌ی ثروتمندان می‌زیستند. خودروها و دختران جوان. به مادرش گفت: از همین ساختمان‌ها برایم خواستگاری کن. من انسانم. مادرش می‌دانست پسرش کیست و چه دارایی‌هایی دارد. به او گفت: چه داری؟ کدام یک از این گروه به تو همسر می‌دهد؟ به او گفت: به خدا من انسانم و پایبند و حرام نمی‌شناسم. این سخنان منطقی نبود. بار دوم و سوم بر مادرش اصرار کرد. برای بار بعدی مادرش دروغ گفت و گفت من رفتم و آنان هرگز قبول نکردند. گفتند: خانه داری؟ او بسیار اندوهگین شد. به نظر می‌رسید با خدای خود صادق است. مردی از صاحبان همین خانه‌ها به کتابفروشی‌اش رفت. به او گفت: پسرم نام تو چیست؟ آیا ازدواج کرده‌ای؟ گفت: نه به خدا سرورم. به او گفت: من دختری دارم که در شرف ازدواج است. خداوند به یکی از پدران الهام نمود. این داستان واقعی است. داستان یکی از خویشاوندان و من او را به خوبی می‌شناسم. این جوان پایبند قصد پاکدامنی داشته است. خداوند مهر او را به دل یکی از پدران انداخت، او را فردی درست یافت که چشمش را فروهشته می‌دارد، در خانه راست می‌گفته است و پاکیزه و منظم بوده است. به او گفت: مادرت را بفرست. دختر بسیار مناسب بود. در همین ساختمان‌ها هم بود. مادرش را فرستاد. پیمان ازدواج انجام شد و خداوند او را توفیق داد.
برخی عوام سخنانی می‌گویند که احساس مرا بر می‌انگیزد. آیا شما از خداوند بزرگ مهربان ترید؟ به خداوند اعتماد کنید. کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را کامل کرده پس باید در نیمی دیگر تقوای الهی را پیشه کند. باید آسان گیر باشیم. خانه‌ای در بیرون از شام. آیا منطقی است در بیرون از شام زندگی کنم؟ آری منطقی است. شما شما هستید و جایگاه شما همان است. ای پدر باید آسان گیر باشی. خانه‌ای که هشتاد میلیون است و بیرون از شام یک میلیون است. راه‌های ارتباطی اکنون خوب است. باید در تعیین مکان خانه آسان گیر باشید و زیربنای خانه را نیز سخت نگیرید. باید شریعت خداوند را محقق سازید. خداوند آسان گیری را در ازدواج تعیین کرده است.
از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

(( ثَلاثَةٌ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَوْنُهُمُ: الْمُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَالْمُكَاتَبُ الَّذِي يُرِيدُ الأدَاءَ، وَالنَّاكِحُ الَّذِي يُرِيدُ الْعَفَافَ ))
((سه دسته از افراد هستند كه خداوند ياري آنها را خود بر عهده گرفته است، شخص مجاهد در راه خدا و كسي كه به علت بدهي تا پرداخت آن به بردگي فرد طلبكار مي آيد و كسي كه براي حفظ پاكدامني خودش قصد ازدواج داشته باشد.))

ای جوان اگر طالب پاکدامنی هستید خداوند باید شما را یاری کند. من تمام جوانان را نصیحت می‌کنم هر چقدر در چشم پوشی دقت کنند و عورت خویش را حفظ کنند و از لغزشگاه دوری جویند خداوند گشایش بیشتری به آنان می‌دهد و خداوند او را زیر نظر دارد. خداوند نسبت به جوان مؤمن به فرشتگان فخر می‌فروشد و می‌فرماید: به بنده‌ام بنگرید که شهوت خویش را به خاطر من ترک کرده است زیرا خیابان‌ها سراسر زنان برهنه و نیمه عریان است.
از انس از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:

(( يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ فِيهِمْ عَلَى دِينِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ ))
((زمانی بر مردم فرا می‌رسد که در آن پایبند به دین مانند کسی است که اخگر در دستان خود گرفته باشد))

از ثوبان روایت است که گفت:

(( لَمَّا نَزَلَتْ: (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ ) قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: أُنْزِلَ فِي الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ مَا أُنْزِلَ لَوْ عَلِمْنَا أَيُّ الْمَالِ خَيْرٌ فَنَتَّخِذَهُ...))

((وقتی این آیه (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ) نازل شد. گفت: همراه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در سفر بودیم یکی از یاران گفت: درباره‌ی طلا و نقره نازل شده است و کاش می‌دانستیم کدام یک بهتر است تا آن را برگیریم....))

اندوختن طلا و نقره دشوار است. آیا مالی دیگر پیدا می‌شود تا جمع کنیم و در آن خیری برای ما باشد؟ فرمود، دقت کنید:

((... فَقَالَ: أَفْضَلُهُ لِسَانٌ ذَاكِرٌ، وَقَلْبٌ شَاكِرٌ، وَزَوْجَةٌ مُؤْمِنَةٌ تُعِينُهُ عَلَى إِيمَانِهِ ))
((بهترین مال زبان ذاکر و قلب سپاسگزار و همسری مؤمن است که وی را در ایمانش یاری دهد))

هر طور حرکت کند خداوند را می‌ستاید، یا رب، الحمدلله، و همسر گنجی از گنج‌های دنیا است و طبری با سند خوب از ابن عباس رضی الله عنهما روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

(( أربع من أصابهن فقد أعطي خير الدنيا والآخرة، قلباً شاكراً، ولساناً ذاكراً، وبدنًا على البلاء صابراً، وزوجةً لا تبغيه حوباً في نفسها ولا ماله ))
((چهار چیز است که هر کس داشته باشد خیر دنیا و آخرت را کسب خواهد کرد؛ قلب سپاسگزار، زبان ذاکر، و بدنی که در سختی‌ها صبر کند، و همسری که در جان خود و مال شوهر به وی خیانت نکند))

زبان شکرگزار و قلب ذکر کننده و بدنی که بر بلایا صبر کند و همسر مؤمنی که در جان خود و مال شوهر به وی ستم نکند و آن را حیف و میل ننماید و با غیر از شوهرش نرمی نشان ندهد. گاهی انسان در اوقات شادمانی روحی خود می‌گوید: نمی‌خواهم ازدواج کنم. اگر انسان چنین فکری کند با سنت رسول الله مخالفت کرده است زیرا حدیث صحیحی به روایت بخاری و مسلم وجود دارد که به روایت از انس می‌گوید:

(( جَاءَ ثَلاثَةُ رَهْطٍ إِلَى بُيُوتِ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَسْأَلُونَ عَنْ عِبَادَةِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيِ وَسَلَّمَ، فَلَمَّا أُخْبِرُوا كَأَنَّهُمْ تَقَالُّوهَا، فَقَالُوا: وَأَيْنَ نَحْنُ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ؟ قَدْ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ، قَالَ أَحَدُهُمْ: أَمَّا أَنَا فَإِنِّي أُصَلِّي اللَّيْلَ أَبَدًا، وَقَالَ آخَرُ: أَنَا أَصُومُ الدَّهْرَ ولا أُفْطِرُ، وَقَالَ آخَرُ: أَنَا أَعْتَزِلُ النِّسَاءَ فَلا أَتَزَوَّجُ أَبَدًا، فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهِمْ فَقَال:َ أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كَذَا وَكَذَا ؟ أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لأخْشَاكُمْ لِلَّهِ، وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّي أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّي وَأَرْقُدُ، وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي ))
((سه نفر به خانه‌ی زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند و از عبادت پیامبر سؤال نمودند و وقتی که از آن خبر یافتند، مثل این که آن را کم دانستند و گفتند: ما کجا و پیامبر صلی الله علیه وسلم کجا، حال آن که گناهان گذشته و آینده‌اش آمرزیده شده است؟! یکی از آنها گفت: من همیشه تمام شب را نماز خواهم خواند؛ دیگری گفت: من تمام روزهای عمرم را روزه خواهم گرفت و هرگز افطار نمی‌کنم و آن یکی گفت: من از زنان دوری می‌کنم و هرگز ازدواج نمی‌کنم؛ سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم تشریف آوردند و فرمودند: «شما بودید که چنین و چنان گفتید؟ (خیر، چنین نیست!) به خدا سوگند من از همه‌ی شما بیشتر از خدا می‌ترسم و پرهیزگارترم؛ با این حال روزه می‌گیرم و افطار هم می‌کنم؛ نماز می‌خوانم و می‌خوابم؛ با زنان هم ازدواج می‌کنم؛ کسی که از سنت من رو بگرداند، از من نیست))

[ بخاری و مسلم]

این سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم است و تنها باید از سنت پیامبر پیروی کنیم.
از ابوامامه از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:

(( مَا اسْتَفَادَ الْمُؤْمِنُ بَعْدَ تَقْوَى اللَّهِ خَيْرًا لَهُ مِنْ زَوْجَةٍ صَالِحَةٍ، إِنْ أَمَرَهَا أَطَاعَتْهُ، وَإِنْ نَظَرَ إِلَيْهَا سَرَّتْهُ، وَإِنْ أَقْسَمَ عَلَيْهَا أَبَرَّتْهُ، وَإِنْ غَابَ عَنْهَا نَصَحَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَمَالِهِ ))
((مؤمن پس از پرهیزکارى خداى عز و جل چیزى بهتر از زن پارسائى که اگر فرمانش دهد اطاعت کند و اگر بدو نگرد مسرورش کند و اگر در باره او قسم خورد، قسمش را رعایت کند واگر از او غایب شود مال وى و عفت خویش حفظ کند، چیزى بهتر از این نیابد.))

[ سنن ابن ماجه]

بزرگترین چیزی که پس از تقوای الهی از آن بهره می‌برید همسر نیک است. پس از اطاعت از الله و تقوی همسر مؤمن مهم است.
از سعد بن ابی وقاص از پدرش از پدربزرگش روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

(( مِنْ سَعَادَةِ ابْنِ آدَمَ ثَلاثَةٌ، وَمِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ ثَلاثَةٌ، مِنْ سَعَادَةِ ابْنِ آدَمَ الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ، وَالْمَسْكَنُ الصَّالِحُ، وَالْمَرْكَبُ الصَّالِحُ، وَمِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ الْمَرْأَةُ السُّوءُ، وَالْمَسْكَنُ السُّوءُ، وَالْمَرْكَبُ السُّوءُ ))
((سه چيز از خوشبختى ابن آدم و سه چيز از بدبختى او است: از خوشبختى او: همسر خوب، خانه‌ی خوب، و مَرکب نيكو است و از بدبختى او: همسر بد، خانه‌ی بد و مَرکب بد است.))

[احمد با سند صحيح ]

مردی نیکو با زنی بسیار بد ازدواج کرد. وقتی به او گفتند: او را طلاق بده گفت: به خدا او را طلاق نمی‌دهم تا به مسلمانان زیانی نرسد.
طبرانی، بزار، حاکم آن را روایت و صحیح دانسته و در تفسیر این حدیث، حدیثی دیگر از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده که فرموده است:

(( ثلاثة من السعادة المرأة الصالحة، تراها تعجبك، وتغيب فتأمنها على نفسها ومالك ))
((سه چیز نشانه‌ی خوشبختی هستند: زنی نیکوکار که چون او را ببینی خوشنودت سازد، چون از او دور شوی او را در مورد خود و دارائی هایت امین یابی))

شما در نعمتی زیست می‌کنید که هرگز آن را نمی‌شناسید و اصل این است که انسان وقتی آن را در اختیار داشته باشد؛ آن را می‌شناسد. مردی که خانه و همسر دارد و با اطمینان کامل به محل کار خود می‌رود. این نعمتی است که نمی‌توان برایش قیمتی گذاشت و تنها کسی قدر آن را می‌داند که آن را از دست دهد، کسی که در همسر خود شک کند یا کسی که در نبود خود نگران آمدن دیگران به خانه‌اش باشد. اما کسی که از همسر خود مطمئن است، از پاکدامنی، اخلاص و مراقبت همسرش نسبت به خود و حجابش اطمینان کامل دارد این نعمت قیمت ندارد.

((... وثلاث من الشقاوة، المرأة تراها فتسوءك، وتحمل لسانها، وإن غبت عنها لم تأمنها على نفسها ومالك ))
((سه چیز نشانه‌ی بدبختی هستند: زنی که دیدنش تو را اندوهناک سازد و زبانش را بر تو بکار گیرد و اگر از او دور باشی او را بر خویش و دارائی هایت امین ندانی))

همیشه در مورد خودش کوتاهی می‌کند، تمام زیبایی‌ها وآرایش‌هایش برای دیگران است. این اوضاع زنان امروزی است. تمام نرمی و لطافتش برای دیگران است اما بدزبانی و بدقیافگی و نگاه‌های بدش برای شوهرش است.
زنی بسیار بداخلاق بود و از شدت بدزبانی‌اش نسبت به شوهر و از شدت دشنام و انتقاد همیشگی، شوهر از او به ستوه آمده بود و از او خواهش کرد یک روز این گونه باشد و روزی دیگر این رفتارش را ترک کند. در روزی که از او قول گرفته چیزی نگوید، تمام سخنانش را جمع می‌کرد تا در روز دیگر بگوید!

ازدواج عبادت است:

نکته پایانی در فواید ازدواج، عبادت بودن آن است چراکه انسان نیمی از دین خود را با آن کامل می‌کند و با آن پروردگارش را در بهترین حالت پاکی و پاکیزگی می‌یابد. گاهی زن و مردی را در راه می‌بینید. اگر همراهشان فرزندی باشد، آرامش می‌یابید به این معنا که زن و شوهر هستند. همیشه فرزند ارتباط را محکم می‌کند. کودک پاکی و خوش رفتاری را با خود می‌آورد. پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرمود:

(( من رزقه الله زوجةً صالحةً فقد أعانه على شطر دينه، وليتّقِ الله في بالشطر الباقي ))
((هرکه را خدا زني پارسا داده وي را بر نصف دين خويش ياري کرده و بايد درباره نصف ديگر آن از خدا بترسد))

[طبرانی و حاكم و گفته سند آن صحيح است]

وقتی انسان ازدواج می‌کند و به راست و چپ و شرق و غرب می‌نگرد، مشکل بسیار بزرگی و عذاب بزرگی دارد زیرا او متأهل شده شده است.
مردی به اروپا رفت و پیدا بود که افسار گسیخته شده است. شکل‌ها و قیافه‌هایی را دیده بود. وق

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر

   

موضوعات مربوط به